Lovely Melody

ملودی زندگی زیباست

Lovely Melody

ملودی زندگی زیباست

خدایا

امروز اومدم خونه تا کمی استراحت کنم ملودی رو هم از خونه دوستم آوردم. اونها هم خیلی لطف داشتن و همه جوره به ملودی رسیدگی کردن و نذاشتن که ناراحت بشه. علی با ملینا موند بیمارستان دلم طاقت نمیآورد که بیام خونه ولی واقعا دیگه توان نداشتم که بمونم اونجا. از احولپرسیهاتون و محبتتون و انرژی مثبتتون ممنونم. امروز قبل از اینکه بیام خونه رفتم برا بچم لباس جدید خریدم به نیت اینکه حالش خوب بشه و بیاد خونه. برگشتم بیمارستان و با کمک پرستار حمامش کردم لباس نو رو تنش کردم چند دقیقه بعد حالش بد شد دوباره. دنیا رو سرم آوار شد ولی به خاطر ملودی به روی خودم نیاوردم.این روزا میگذره و جوجه کوچولو میاد خونه .

امشب به عادت همیشه بدون اینکه متوجه باشم چراغ خواب رو روشن کردم و رفتم که موبایل روی تخت ملینا رو روشن کنم که دیدم تخت بچم خالیه دلم ریخت. ایشالا زود بیاد خونه و دل همه شاد بشه. باورم نمیشه که به واسطه عفونت این همه بچم عذاب بکشه. خدا خودش همه بچه ها رو سلامت نگه داره. وقتی برای سال جدید برای هم آرزوی سلامتی میکنیم تا وقتی حالمون خوبه معنیه واقعیش رو درک نمیکنیم اما وقتی مشکلی پیش میاد  تازه متوجه میشیم که بهترین آرزو همون داشتن سلامتیه.

اومدم خونه تا هم ملودی از دلتنگیش کم بشه هم ماهیه سال نو رو غذا بدم هم هفت سین عید رو که همونجا مونده با سبزه کپک زده جمع کنم. حالم خوب نیست بغض داره خفم میکنه اما اونقدر دور شدم که اشکام هم سرازیر نمیشن.

چه خوبه شما رو دارم. دعاتون حتما حال بچم رو خوب میکنه.

نظرات 22 + ارسال نظر
بهار جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 ب.ظ

خدا کنه زودتر این فرشته کوچولو خوب بشه. دوستم سعی کن حالا که خونه ای استراحت کنی تا انرژی بگیری و بهتر به دخترا برسی...مراقب خودت و خودتون باش... امیدوارم زودی بیای خبرای خوب بنویسی...
راستی به مامانت و خانواده ت در ایران گفتی؟

sahar جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:23 ب.ظ

azizam az tahe delam baraye salamatie in freshte kochoulou doa mikonam.vali akhe chera in etefagh oftad ba vojoude inke mahde koudak ham nemireh.adam mitarseh.

مصی شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:24 ق.ظ

الهی من فدای تو بشم عزیز دلم...قشنگ حست رو می فهمم.
میاد خونه.مطمئن باش که میاد خونه..خونه و تختش رو براش آماده کن...انشالله تا آخر هفته شاد و شنگول با پاش خودش میاد تو خونه و دوباره دلتون شاد میشه.الهی دیگه تنش از بلا دور باشه..تن همه تون.
مراقب خودت باش و استراحت کن.
می بوسمت.کاش نزدیکت بودم لااقل هوای ملودی رو داشتم.

مریم شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:34 ق.ظ

از ته قلبم برای خوب شدن این فرشته ناز کوچولو دعا می کنم ...باور کن مهسا جون دوستی ها در این صفحه مجازی هست ولی تو این چند روز همیشه این دختر نازت تو ذهنم بود و به یادتون بودم و دعا کردم براش ...قوی باش عزیزم .به امید این که خیلی زود خبر خوب مرخص شدن و بهبودی کامل ملینای عزیزمون را اینجا بنویسی.

لیلی شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:55 ق.ظ

مهسا جان امیدوارم به زودی زود حال ملینای عزیز خوب بشه ودوباره مثل قبل همه خونواده دور هم صحیح و سالم و خوش و خرم زندکی کنید.آمین

lمهری شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:41 ق.ظ

سلام خانم خیلی وقته وبتون رو میخونم ولذت میبرم اما هیچوقت کامنت نذاشتم از دیدن عکسا شاد میشم واز دختر کوچولومون که شاهد بزرگ شدنش هستم شادتر خیلی ناراحت شدم که دخترک بیمار شده امیدوارم واز ته دل دعا میکنم که هرچه سریعتر خوب شه حداقل اینکه شما امکاناتتون خیلی بیش از ماس پس بعد از توکل به خدا کمتر نگران باشین و همه مارو که نگرانیم در جریان امور بذارین چون من اول بعنوان یه مادر بعد بعنوان یه انسان کاملا درکتون میکنم به امید خبرای خوب

محدثه شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:50 ق.ظ http://entezareshirin86.blogfa.com

سلام عزیزم! الان دیدم که ملینای ناز مریضه و توی بیمارستانه.ایشالله که هر چه زودتر خوب بشه و برگرده خونه و بشه همون ملینای بلاچه.قربونش برم.مواظب خودت باش

مامان سیلوانا شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:35 ق.ظ http://www.silvanamarefat.blogfa.com

سلام مهسا جونم ،
اومدم سال نو رو بهت تبریک بگم که شنیدم ملینای عزیزو نازم بیمارستانه ، دارم دیوونه می شم ، بد جور اعصابم ریخت به هم ، امیدوارم الان که دارم اینا رو برات می نویسم دیگه خوب خوب شده باشه و آورده باشیدش خونه .
با تمام وجودم برای همه ی بچه های دنیا آرزوی سلامتی می کنم ، همچنین برای ملینای دوست داشتنی خودم که واقعا" عاشق خنده هاشم . می دونم به همین زودی ِ زودی برمی گرده خونه و همه جا دوباره سر و صداش می پیچه . اگه الان پیشته ، لطفا" از طرف من اون دستای نازش رو ببوس . ممنونم مهسا جون ، بهترین ها روب رات آرزو می کنم ، دوست گلم .

مامان نگار شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:07 ق.ظ

سلام دوست خوبم انشالله که هر چه زودتر ملینا جون خوب بشه و به سلامتی دل همیگتون شاد باشه

شهناز شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:56 ق.ظ

عزیزم مطمین باش خدا پشت و پناه ملینا جون هست ....انشاالله به زودی زود به خونه بر میگرده .....

لیلا مامان الهه و الناز شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:30 ق.ظ http://www.elahe-elnaz.blogfa.com

مهسا جان سلام
امروز بعد از تعطیلات آمدم به شما سال نو رو تبریک بگم که با خوندن خبر مریضی ملینای گلم خیلی ناراحت شدم. از خدا می خواهم که حالش هرچه زودتر خوب بشه و دوباره به خونه برگرده.

مریم شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:31 ق.ظ

سلام مهسا جون انشالله که هر چه زودتر ملینا سلامتی کاملش رو بدست بیاره و به خونه برگرده. سخته اما خوبه که زیر نظر پزشک هست و بیمارستان بستریه راستی شیر می خوره؟ من برای ملینا نذر دانیال نبی کردم خوب شه زودتر بیاد به جمع تون توی خونه با سلامتی کنار هم باشید امین.

نسیم شیراز شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:46 ق.ظ

سلام عزیزم. سال نو مبارک.

خیلی متاثر شدم. یمیرم براش . ایشالا بچه م خیلی زود خوب میشه . بلا دوره ایشالا. عزیزم اصلا خودتو نگران نکن بذار تا کاملا عفونتش بر طرف شه. توکلت به خدا باشه. براش اسفند دود کن . قربونش برم خیلی گوگولی و خوشمزس. . ایشالا خیلی زود بیا از اومدنش به خونه بگو. منتظریما.

برات آرزوی بهترینارو تو سال جدید دارم. به یادت هستم و برات دعا می کنم عزیزم. بچه هارو ببوس . سلام به همسری هم برسون. مواظب خودت باش فدات شم . خدا نگهدارتون

مریم شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:04 ق.ظ

مهسای عزیزم... من الان پستهات رو دیدم ..خیلی ناراحتم که ازت بی خبر بودم...
خدای من .. انشالا که ملینای گلم زود خوب میشه و برمیگرده به آغوشت...
حتما زود زود خووووب میشه و خبرای خوب میدی... کاش پیشت بودم و میتونستم کاری انجام بدم...

دریا شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:11 ق.ظ http://khateratman29.persianblog.ir/

عزیزززززززززززززززززم اونقدر یادتونم اینشالله به زودی سلامت بر گرده خونه کاش پیشت بودم کاری از دستم بر نمیاد ولی اینجور مواقع ادم خیلی نیاز داره یکی کنارش باشه:( یا ملودی گل رو میاوردم پیش نازگل.

heti شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:28 ق.ظ http://khalehhetiking.persianblog.ir/

عزیزم امیدوارم زودتر خوب بشه .کاش کاری از دستم بر می اومد .می دونم چقدر سخته بچه مریض بشه اونم تو بیمارستان .ایشالله به زودی سلامتی شو به دست می یاره .مراقب خودتم باش .تو اینجور مواقع مادر فقط به فکر بچه ست وخودشو فراموش می کنه .

sargol شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:49 ق.ظ

omidvaram jojo kocholo zood salam va salamat bargarde khone

خاطرات خانه کودکی شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:05 ب.ظ

ای جانم ..نمیدونستم دخملمون مریضه ..خیلی سخته ..میدونم ..امیدوارم که زودتر حالش خوب بشه

سفید برفی شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:13 ب.ظ

مواظب خودت باش مهسا جون.امیدوارم هر چه زودتر خوب بشه و به سلامتی بیاد خونه.

فاطمه شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:59 ب.ظ

فقط همین. گریه نمیذاره بنویسم

آفتابگردون شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:54 ب.ظ http://golesorkhekhorshid.persianblog.ir/

عزیزم ناراحت شدم وقتی خوندم ملینا جون مریض شده. انشالا زود زود خوب میشه و میارینش خونه. شما هم مراقب خودت باش که برای مراقبت از فرشته ها انرژی داشته باشی.

موطلایی شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:31 ب.ظ http://hojatfa50-50.persianblog.ir/

سلامممم عزیززززم ...عه تازه خوندمت فهمیدم چی شده...ای شاءالله هرچی زودتر خوبه خووووب شه نگران باش خداوند خودش شفا دهنده بزرگی هست...منتظر خبرهای خوب هستم...می بوسمت ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد