سلامی دوباره و مرسی از این همه محبت و لطف. من خوبم و روزهای خوبی رو در کنار خانوادم دارم. روزها زود میگذرن و من از الان نگران خداحافظی هستم. بچه ها هم خوبن خدا رو شکر ، ملودی کلاس شنا میره و ملینا هم حسابی دل مامان بابامو برده و همه ادایی براشون در میاره. زبانش بهتر شده و کلمات جدید به کار میبره ددری هم هست و کلا کفش به پا وایساده دم در که هر کسی رفت اینم باهاش بره.
این روزای گرم یه دل سیر بستنی خوردم کلی دلم برای مزه های اینجا تنگ شده بود. گشت و گذار هم رفتم و هر بعد از ظهر با خواهرم میریم گردش و تفریح. البته همش به شام بیرون ختم میشه و من هم مجبورم غذا بخورم. با دوستام هم رستورانهای جدید شیراز رو رفتم خیلی باحالن .کلا تفریح اینجا یعنی غذا ... قراره بعد از ماه رمضان با خانوادم بریم مسافرت و سر راه هم یه سر به تخت جمشید و نقش رستم بزنیم شاید یه سر هم رفتیم اصفهان شهر مورد علاقه من.
علی هم تماس گرفته و یکی دوبار جویای حالمون شده یه سفر هم رفته آلمان ، انگار فقط مشکل با ما بودنه وگرنه جاهای دیگه رو خوب بلده بره بگرده.
بهترین دوستم که هر سفر خیلی باهاش وقت میگذروندم متاسفانه اورژانسی جراحی معده انجام داده و حالش بده امیدوارم که اونم خوب بشه و بتونیم با هم خوش بگذرونیم.
هیچ جا هم که نرم همین که در کنار پدر مادرم هستم بهترین حال دنیا رو دارم. خواهرم هم قربونش برم یه دونس اونقدر محبت میکنه که امیدوارم بتونم جبران کنم. زن داداشم و داداشم هم هر روز میان پیشم و خلاصه مطلب اینکه همه جوره اوکی هستم و شادم و روحیه م عالیه
جای شما مهربونا هم خالی. دوستون دارم