این مدتی که نمینوشتم و هی آدرس عوض کردم خوابم به هم ریخته بود از فکر وبلاگم بیرون نمیومدم و شدیدا دلم برای اینجا و نوشتن تنگ شده بود. حرفا تو گلوم قلمبه شده بودن و عصبی شده بودم. باورم نمیشد که ننوشتن اینقدر روم تاثیر بذاره نگران شما بودم نگران خودم و حالم بودم و همش غصه میخوردم که چرا اون همه نوشته رو پاک کردم. از سال 84 تا الان همش پرید ولی چه میشه کرد؟ خودم هم مقصر بودم . اما باور کنید دیشب راحت خوابیدم و خوشحال بودم. کامنتهاتون خیلی بهم دلگرمی داد و کلی ذوق کردم وقتی دیدم با اینکه مدتی نبودم ولی دوستای خوبم بازم میان و خواننده وبلاگم هستن. حتی آدرس وبلاگ رو به همسرم هم دادم که اگه دوست داره بیاد بخونه ولی اون تمایلی نداشت و گفت بهتره که من با خیال راحت بنویسم و فکر میکرد اگه بدونم اون خواننده وبلاگمه سانسور میکنم و حرفمو نمیزنم. خوب من هم اصراری نکردم از طرفی خیالم راحته که بهش این آفر رو دادم دیگه انتخاب با خودشه.
من خیلی دلم میخواد برم کنسرت بنیامین در لندن و همسرم هم میگه دوست داره که به عنوان هدیه ولنتاین منو بفرسته کنسرت و بچه ها رو نگه میداره ولی متاسفانه خودش نمیتونه بیاد .خواستیم پرستار بگیریم که یه شب بمونه پیش این دوتا ولی ملینا هم پیش هیچ کس نمی مونه خلاصه که دنبال یه پایه میگردم.دوستم که عاشق بنیامین هست از شانس من داره میره ایران .خیلی های دیگه هستن که میتونم باهاشون برم ولی من به قول معروف حال نمیکنم با اونای دیگه برم .
مُردم از بس حرص خوردم از اینکه مبادا این ریزه خانم نون خامه ای از اون بالا بیفته پایین، کارش شده بود از صبح تا شب بشینه پشت پنجره و از اونجا تی وی تماشا کنه هر دفعه میفتاد پایین قلبم ریش ریش میشد اینم بچه پر رو ،باز میرفت بالا .مبل رو جا به جا کردم ولی فایده ای نداشت نمیدونم چرا این یه ریزه آدم اینقدر از بالا رفتن خوشش میاد. خیلی فکر کردم تا اینکه دیدم بهترین راه اینه که یه چیز جدید بخرم که توجهش رو جلب کنه و این عادت از سرش بیفته. هووووووووووورا جواب داد بله یه دونه تـِنت یا همون چادر بچه براش خریدم که از تو پنجره هاش میتونه تی وی نگاه کنه و خانوم و ساکت میشینه اون تو و منم خیالم راحته.
گاهی وقتا آدم چه بلاها که سر خودش نمیاره حماقتی کردم ناگفتنی. خیر سرم اومدم زرنگی کنم و آرایشگاه نرم( از بس اندازه پول خون باباشون شارژ میکنن) و یه حالی به پوستم بدم و پاکسازی کنم زدم پوست صورتم رو سوزوندم فکر کنم تا یه هفته نتونم از در برم بیرون. یعنی یه کارایی میکنم که گاهی خودم هم می مونم چرا اینجوری شد؟ اینم یه تجربه دیگه که خانم محترم کار هر بز نیست پاکسازیه پوست ... حالا من خودم ناراحت ،این همسر خان هم هی میره و میاد نیگاه میکنه تو صورتم و با تاسف سرشو تکون میده که ای زن چرا این بلا رو سر خودت آوردی آخه؟ منم پر رو، گفتم تو هم شونصد بار موهاتو زدی خراب کردی حالا یه بار من خراب کنم چی میشه؟ از رو نمیریم ما که......
اون ته ته ته دلم دارم از ذوق میمیرم چون بعد از 25 سال مامانم راضی شد خونه رو بفروشه و برن یه خونه دو طبقه یا دوتا آپارتمان بخرن که داداش کوچیکه هم سر و سامون بگیره. از این بابت خوشحالم که دیگه مامانم لازم نیست خونه به اون بزرگی رو هی تمیز کنه یا بخواد دوتا حیاط بزرگ رو بشوره. ساختمون هم که دیگه عمر خودشو کرده بود و تعمیر کردنش هم پول الکی خرج کردن بود. امیدوارم که خونه مورد نظرشون پیدا بشه، بابام همش نگرانه که مبادا مجبور بشن آپارتمان بخرن دلش میخواد خونه باشه که ما تابستون میریم مسافرت بچه ها بتونن راحت بازی کنن آخر هفته ها هم که نوه ها میرن خونشون بتونن حسابی آتیش بسوزونن.
دوست خوبم به نظرم هر وقت احساس می کنی که نمی خوای بنویسی، یه کوتاه خبر بده که موقتا نمی خوای بنویسی و اگرم خواستی یه چیزایی رو ثبت کنی فقط برای خودت باشه...خودت رو معذب نکن که بعدش اینجوری بشه. من که به شخصه خوشحالم بازم می خونمت...دخترای گلت رو ببوس...
راستی کنسرت بنیامین رو یکی از دوستای مقیم انگلیسیم، هم می خواد بره، اونم بدون همسرش و دخترش....با دوستاش...به نظرم اگر بهت انرژی می ده برو که در این هوای مزحرف اینجا شارژت کنه...از این مدل کارا بایستی ماها اینجا انجام بدیم وگرنه که دپرس می شیم با هوای اینجا....کلی خوشحالم بهار در راهه. دیگه بیشتر رنگ آفتاب رو می بینیم...
آره بهار جون همین کارو میکنم. امیدوارم جور بشه برم واقعا حالم عوض میشه اگه برم.منم خیلی خوشحالم که بهار در راهه.
مهسا جون من همیشه میخونمت .ولی تو کامنت گذاشتن مقدار زیادی تنبلم.
هم تو و هم دخترای گلت رو واقعا دوست دارم .قبلا هم بهت گفتم تو واقعا مادر نامبر وانی هستی.
آرزوی شادی و سلامتی برات دارم.
ممنونم بابت این همه لطفی که به من داری عزیزم
مهسا من همیشه میخونمت اما از اینکه دائم غر میزنی و پشت سر دوستای دنیای واقعیت حرف میزنی علاقه م به خوندنت کم شده... من فکر میکنم اونجا تنهایی و این تنهاییت هم شاید از اخلاقت باشه که نمیتونی دوست خوب داشته باشی
نمیخواستم ناراحتت کنم
لطفا ناراحت نشو اما این برداشت من بود از نوشته های تو و گفتم صادقانه بهت بگم
خوب مرسی از اینکه صادق بودی ولی نمیشه در مورد اخلاق کسی از روی وبلاگش قضاوت کرد . شایدم گاهی که آدمهای گندی به پست آدم میخورن باعث میشه که من اینجا عنوان کنم. شما نظرتو گفتی اما لطفا در مورد اخلاق من بدون اینکه منو بشناسی قضاوت نکن. دوست نداری بخونی نخون کسی مجبورت نکرده عزیزم.موفق باشی
kheili khoshhalam ke dobare minevisi mahsa jan...
مرسی از اینکه میای سارگل جان
سلام
من از گودر نگاه کردم
فکر کنم بشه20 تا 30 درصد نوشته ها ر برگردوند
فقط اونایی که رمز داشتن نمیشه
خب این شروع مجدد
یه نفس گیری یه استراحت بود بعد چند سال شاید لازم بود
فدای نون خامه ای
چه خانمی شده
حقیقتش چند تا از عکس های نوزادیش گذاشتیننو تو کامپیوترم دارم
ماه خانمی واسه خودش
در کنار همسر و 2تا دختر گلتون همیشه شاد و سلامت
باشید
مرسی دوست خوبم شما خیلی لطف دارین . آره این نون خامه ای هم بزرگ شده هم شیطون.
امیدوارم بتونم پستهامو برگردونم.
شاد باشید
کنسرت رو برو حتما... امیدوارم بهت حسابی خوش بگذره...
در مورد صورتت هم اشکالی نداره.. تجربهست دیگه.. زود خوب میشه..
روی ماهت رو میبوووووسم مهسای نازنین...
دوووست دارم فراوووون...
ممنونم ازت مهربون
سلام مهسا جان! خوشحالم که دوباره توی این وبلاگ شروع به نوشتن کردی.ما دلمون حسابی برای خودت و دخترهای نازنینت تنگ میشد.
راستی نوشته ها ی قبلی خیلی هاشون توی گوگل ریدر هستند و می تونی از اونجا بازیابیشون کنی.
مواظب خودت و دخترهای نازت باش.ولنتاین هم خوش بگذره
مرسی محدثه جون. منم دلم برای شما تنگ میشد. ممنون از راهنماییت ولی اونهایی که رمز دارن قابل برگشت نیستن
مرسی
سلام
از بازگشت مجددتون خیلی خوشحالم. انشاا... بتونید توی کنسرت شرکت کنید و خیلی بهتون خوش بگذره. ماشاا... ملینا جون دیگه برای خودش خانمی شده. از راه دور شما و دو تا دخترای گلتون رو می بوسم .
مرسی عزیزم شما لطف دارین
مهسا جون عزیز.من یکی که همیشه از خوندن نوشته هات لذت میبرم.میدونی بوی زندگی میدهشاید خیلی وبلاگهای معروفی باشن اما توی همهشون نمیشه گرمی و زندگی را حس کرد.امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی.
کنسرت بنیامین هم خوش بگذرهبه امید روزهای خوش
زنده باشی میدونم که همیشه همراهی میکنی عزیزم. میبوسمت
عیب نداره صورتت هم خوب میشه ..اینم یه تجربه هست ...باز خوبه که همسرت توجه میکنه
یعنی باید ببینی چه به سر خودم آوردم
راستی چشممنون به جمالتون روشن شد ..یعنی روشن شده بود روشن تر شد
نون خامه ای شیطون رو ببوس
قربونت برم من
عالی بود این بازگشت بدون سکیوریتی و سانسور.
به به گلناز خانوم . لاو یو
سلام خانمی
مهسا جون راستش بگم خیلی خوب شد برگشتی به ادرسه قدیمی .با اینکه نظر شما صدرصد اولویت داره ولی من دلم برای ملودی زندگی تنگ شد ی دفعه .با این حال هرجا باشی هرجا بنویسی هرچی بنویسی خودم طرفدارپرپا قرص خودت و نوشته هاتم
مرسی مهربونم تو همیشه لطف داری قربونت برم
سلاممممممممممم مهسایی جونم
خوبی ؟.اول که عکس گوشه وبلاگت رو دیدم گفتم خدایا!!! این بشر با یک تغییر رنگ چقدر عوض میشه..باور کن اونقدر با قیافه چشم وابرو مشکی ات فرق کردی که انگار تق تق در زدم وارد خونه یک غریبه شدم...(بوس و ماشالهه به این زیبایی تو) دوم این که عزیزم خیلی خیلی خوشحالم برگشتی و دوباره می نویسی ..انشالله به سلامتی به تفریح مورد علاقه ات هم برسی و به زودی نون خامه ای و پرنسس تو حیاط بزرگ پدر بزرگشون بدو بدو کنند و شماها کیف کنید ..
میبوسمت و مراقب خودتون باش عزیزکم .
مرسی صمیم جونم میدونی که یه دنیا دوستت دارم عزیزم. آره رنگ موی روشن خیلی تاثیر داره اما نگهداریش سخته. یونای عزیزمو یه دنیا ببوس از طرف من
سلام مهسا جون خوشحالم دوباره به خونت برکشتی ولی من فکر میکردم توی وبلاک زیر سقف دنیا مینویسی یعنی شما نبودی؟!!!!! من الان کیجم
لیلی جون ممنون عزیزم.آره اونجا مینوشتم اما دوستش نداشتم واسه همین برگشتم همین جا.اونجا رو دیگه حذف کردم
¤¤¤¤¤¤¤¤¤------------------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ -------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
___¤¤¤¤¤----------------------¤¤¤-¤¤¤-----------------------------¤¤¤
__¤¤¤¤¤--------------سلامی به لطافت عشق--------------------¤¤¤
_ ¤¤¤-----------پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است---------- ¤¤¤
¤¤¤---------------------------------------------------------------------------¤¤¤
¤¤¤--به نام دوست که زندگی و زیبایی لایق اوست----------------- ¤¤¤
¤¤¤------بی شک مرگ پایان کبوتر نیست----------------------------- ¤¤¤
¤¤¤----------در اوج نیاز و بی نیازی هیچگاه خدا رو از یاد مبر--------¤¤¤
¤¤¤--او در همه لحظه ها در کنار توست کافیست صدایش بزنی--¤¤¤
_¤¤¤-------------اوست که به هر چیزی حس بودن می بخشد---¤¤¤
__¤¤¤------------------اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ --------¤¤¤
____¤¤¤-------------------سکوتم سرشار ز فریاد است--------¤¤¤
______¤¤¤------------------سرشار ز شکر و سپاس-------¤¤¤
_________¤¤¤------به کلبه تنهای هام سر بزن-------¤¤¤
_________¤¤¤¤¤¤-----لبت خندون، دلت شاد---¤¤¤¤
_____________¤¤¤---------زندگی به کام------¤¤¤
________________¤¤¤-دلت سر شار از-¤¤¤
___________________¤¤عشق به خدا¤¤
______________________¤¤¤¤¤¤¤
_______________________¤¤¤¤
__منتظر قدوم همیشه سبزتم__ ¤¤
________مهرت پایدار________¤
کلن این دومی ها پررو و نترس هستن مهسا جان:)
انشالله که یه پایه خوب پیدا کنی برای رفتن به کنسرت بنیامین.منم صداشو دوس دارم.خوش بگذره بهت.
صورتتم درست میشه غصه ش رو نخور.تجربه کردن بد نیست که.
انشالله مامان بابا هم یه جای خوب و باب میلشون پیدا می کنن.
ببوس ملودی و ملینای ناز رو.
سلام ... نمیدونم درست فکر کردم که شما رو میشناسم یا نه ؟ من مامان مانا هستم . شما تورنتو هستید ؟ فکر میکنم سال 2005 شما رو تو جمع وبلاگنویس ها در صبحانه اول هر ماه یکبار دیدمتون . البته اگه همون باشید ؟
نه عزیزم من تورنتو نیستم
من همش وبلاگ جدیدت رو باز می کردم حذف شده بود دوباره اومدم اینجا دیدم اینجا می نویسی.
من هر وقت میام وبلاگ شما و امی تحریک میشم که بچه دار شم چرا آخه! من دلم بچه میخواد اما شرایطش رو ندارم
اگه کسی رو هم نتونستی پیدا کنی تنها برو احتمالاْ اونجا با یکی آشنا شی. امیدوارم بهت خوش بگذره
سلام گلم خوشحالم دوباره اومدی تو خونه ی قبلیت. عزیزم. هدف تو نوشتن باشه. اذیت نشو بعضی ها عادت به کامنت ندارن. به خدا تو وب منم همینه اما نباید بخاطرشون خودتو ناراحت کنی.
دخترک کوچولوت خیلی نازه. عکس بیشتر بذار.
راستی شما هم اونجا کنسرت بنیامین میرین اجازه ندارین قر بدین یا اینکه آزاده. گفتم شاید چون خواننده ایرانیه این ممنوعیت ها رو دارن.
نه عزیزم اینجا همه راحتن
خواهر سلام . شبت بخیر
وای عامو اگه بودونی چقد خوابوم میاد. اومدم یه سلامعلیک بکنم ایشاللو تو یه فرصت دیگه بر می گردم.
دوسی شاد باشی و سالم عزیزوووم
فعلا
به به ! مهسا قشنگه !دوباره اومدیییی ! باید بیشتر آپ کنی ! نترس شوخی کردم هر جور راحتی . خوشحالم که می نویسی
ای جانمممممممممممممممممممم