Lovely Melody

ملودی زندگی زیباست

Lovely Melody

ملودی زندگی زیباست

همین الان یهویی

امروز و الان فرصت خوبیه برای اپدیت کردن اینجا.

صبح ساعت شش اومدیم بیمارستان و قراره ساعت دو گوش ملینا یه عمل کوچولو روش انجام بشه. دیشب خوابم نبرد الان هم نیمه خوابم.

اول جراحش اومد باهاش صحبت کرد بعد خانم  پرستار اومد باهاش اشنا شد و چکاپ اولیه رو انجام داد. یه کرم بی حس کننده زدن پشت دستش که موقع تزریق درد رو حس نکنه. 

بعدش یه اقایی اومد تی وی رو براش ردیف کرد و کنترل تخت رو داد دست ملینا و بهش یاد داد که اگه حوصله ش سر رفت میتونه شیطونی کنه و تختشو بالا و پایین ببره. 

بعد از اون هم متخصص بیهوشی اومد باهاش حرف زد و کلی سر به سرش گذاشت بعد توضیح داد که چه کارایی میخوان انجام بدن و امیدواره که ملینا تو بیمارستان تجربه خوبی پیدا کنه.

بعد از اون یه خانم اومد که تور دیدن از بخش رو برامون گذاشت و اشپزخونه رو به من نشون داد واسه نوشیدنی و غذا.

نفر بعدی یه خانمه بود که مسئول بازی با بچه ها بود و برای ملینا اسباب بازی و دی وی دی آورد و  با ملینا نقاشی کشید. 

تا اینجاش که همه چیز اوکی هست. 

و اما عمل گوش جریانش اینه که پشت پرده گوش میانی به جای اینکه خالی باشه مقداری مایع جمع شده که باعث میشه صداها رو واضح نشنوه و این روی یادگیریش تاثیر میذاره. قراره یه قرقره کوچک به نام گرومیت تو گوشش کار بذارن که اب رو تخلیه کنه بعد از یکسال هم خودش میفته. بعد از این عمل میتونه صداها رو واضح بشنوه.

عمل سختی نیست و اگه اوکی باشه بعد از دو سه ساعت میتونیم بریم خونه .

اینا رو نوشتم تا به خودم یادآوری کنم کجا دارم زندگی میکنم و خدا رو شاکر باشم که هوای منو بچه هامو داره .

.....

این روزها بیشتر دنبال کار میگردم و تمرکزم رو گذاشتم روی یه سالن خوب . کمتر فرصت میکنم بیام اینجا ، امسال از ایران چنتا کتاب اوردم و بیشتر کتاب میخونم تا اینکه پای اینترنت باشم. 

اگه امکانش بود دلم میخواست چند روزی بدون موبایل بگذرونم ولی با وجود بچه ها نمیشه. 

ملودی از مدرسه جدید راضیه و ملینا هم عادت کرده به مدرسه . من هم  فرصت دارم واسه خودم و در کل راضی هستم. 

امیدوارم که بچه های شما هم به سلامتی مدرسه رو شروع کنن و سال تحصیلی سرشار از موفقیت و رضایت در پیش داشته باشن. 

فعلا