Lovely Melody

ملودی زندگی زیباست

Lovely Melody

ملودی زندگی زیباست

عمل

سه شنبه دوستای ملودی اومدن که واسه تولدش پیشش بمونن . این نوع پارتی رو اسلمبر پارتی میگن که دوستاش شب پیشش می مونن و تا دیر میگن و میخندن و فیلم تماشا میکنن و یه عالمه تنقلات هم میچینن دورشون و مسخره بازی در میارن. خلاصه که به ملودی و صوفیا و کیسی و کورتنی خیلی خوش گذشت و کلی هم گودی بگهاشون رو دوست داشتن. منم طبق قولی که داده بودم براش تبلت سامسونگ خریدم و مقداری هم پول از طرف ملینا بهش هدیه دادم.


چهار شنبه روز تولد 9 سالگی ملودی بود واسه همین برای بچه های کلاس پاستیل خریدم و دادم برد مدرسه. عصر که از مدرسه اومد بردمش کلاس شنا و بعد از اون راهی خونه دوستم شدیم که ما رو دعوت کرده بود برای شام و البته میخواست واسه ملودی هم تولد کوچیکی بگیره. با اینکه دو شب بود بابت تب ملینا نخوابیده بودم ولی نتونستم دعوت دوستم رو رد کنم.


جای همه خالی شام بسیار خوشمزه ای درست کرده بود که من خیلی دوست دارم. اردک شیکم پر با سبزیجات شمالی که منم بیشتر از ظرفیتم خوردم . همین که نشستم روی مبل دیدم باز دلدردم شروع شد و یه دفعه درد به اوج رسید. طفلک دوستم پسرشو فرستاد بره دارو معده بخره که اونم بی فایده بود. کمی آروم شدم ولی باز هم درد داشت اذیتم میکرد.


بچه ها رو برداشتم و اومدم خونه. ساعت 1 شب دردم شدید شد و امانمو بریده بود. زنگ زدم آمبولانس که گفتن مورد اورژانسی نیست و میتونم فرداش برم دکتر. اینبار زنگ شدم 111 و کمک خواستم اونا هم سریع پارامدیک فرستادن من هم زنگ زدم به دوستم که بیاد پیش بچه ها.

وقتی که رسیدن فشار خونم خیلی پایین بود و از درد داشتم می مردم. ازم نوار قلب گرفتن و بهم مورفین تزریق کردن کمی آروم شدم. منو بردن بیمارستان  دوستم هم بچه ها رو برد خونشون. بنده خدا همسرش هم اومد که تو بیمارستان پیش من باشه. داشتم از خجالت می مردم ولی چاره ای نداشتم .


تو بیمارستان چهار روز نگهم داشتن و با آزمایش خون و ادرار و اسکن متوجه شدن که سنگ کیسه صفرا دارم که یه تکه ش وارد جگر شده و باید اول اون رو در بیارن بعد کیسه صفرا رو بردارن. هنوز منتظرم که ام آی آر بشم بعدشم عمل بشم.


از اونجایی که سیستم ان اچ اس اینجا از جهاتی بسیار ضعیف هست و کلی طول میکشه که عمل کنن منم با این درد نمیتونم صبر کنم تصمیم گرفتم برم ایران عمل کنم تا مامانم هم به بچه ها برسه.


این روزها علاوه بر مریضیم خیلی خیلی دلم شکسته چون علی در حق منو بچه ها کار بسیار بدی کرد و من شوکه شدم خیلی به هم ریختم ولی خودمو جمع و جور کردم.




نظرات 13 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 04:57 ق.ظ

مهساااااااااااا......

نگران نباش مریم گلی

yas دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 06:49 ق.ظ

Omidvaram ke zoodta behtar shi azizam...xoxoo

مرسی یاس عزیز

سفید برفی دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:51 ق.ظ

واییی خدای من مهسا
دیدم ازت خبری نیست واقعا دلواپست بودم اما هی میگفتم لابد کار داره
اصلا شوکه شدم
دست تنها با دو تا بچه
در مورد عمل تو ایران مطمئنی؟؟؟؟تو هواپیما چی؟حالت بد نشه؟؟
اخه چرا اینجوری شد.ترا خدا ما را از حال خودت بی خبر نگذار
راستی تولد ملودی خانوم هم مبارک

آره عزیزم باید برم ایران. حالم که خیلی خوش نیست نه روحی و نه جسمی تا حالا اینقدر درمونده نشده بودم. همه امیدم به خانوادمه الان. دعا کن برام. حتما از ایران هم مینویسم

فرانی دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 09:27 ق.ظ http://zendegienoema.blogfa.com/

میگذره اینم قوی باش بخاطر بچه هات و خودت . خواهش میکنم

ممنون دوست عزیزم

منیرو دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 09:51 ق.ظ http://khalehhetiking.persianblog.ir/

وای بلا دوره عزیزم .امیدوارم که زودتر خوب بشی

منیرو دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 09:52 ق.ظ http://khalehhetiking.persianblog.ir/

خیالم راحت شد که می یای ایران برای عمل .اینجوری عزیزانت مواظب تو وبچه هات هستند

مرسی دوست من. آره خودم هم خیالم راحتره

sahar دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 10:17 ق.ظ

ay baba vali bazam khoub shod ,ellate narahatihato fahmidi.baz khodaro shokr .rast migi shayad iran amal koni behtar bashe.arezouye behboudi daram barat.safaret ham bekhair bashe.

ممنون سحر جان امیدوارم که شما هم شاد باشی دوست من

دختر میلان دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 06:13 ب.ظ http://2khtaremilan.blogfa.com

وای خیلییییی بده مریض شدن تو غربت وقتی خانواده ت کنارت نیستن . حتی یه سرماخوردگی ساده من و تا مرز افسردگی میبره . منم شدیدا پیشنهاد می کنم بری ایران . اینجا جون آدم و میگیرن تا عمل کنن بعدشم همه چی طبیعی باید پیش بره!!! خیلی ناراحت شدم که مجبوری عمل داشته باشی ولی خدا رو شکر چیز مهمی نیست وایشالا زودی خوب میشی عزیزم :*

مرسی دوست نازنینم من هم امیدوارم اونجا مشکلم حل بشه. روی ماهتو میبوسم

باران بهاری دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 06:27 ب.ظ

مهسا جون بلا به دور باشه و امیدوارم هم سفر خوبی داشته باشی و هم عمل خوبی.
مثل همیشه قوی هستی من درس میگیرم ازت.
بوس بوس

مرسی عزیزم. سلامت باشید

habib دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 06:39 ب.ظ http://virs-sh.blogfa.com




سلام دوست من خدا سلامتی بده

ایشالا هر چه زودتر سلامتی تو بدست بیاری

ممنون دوست من

راضیه نقدیزاده دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:08 ب.ظ

سلام عزیز دلم یک سالی هست که مطالب شما رامیخوانم دعا میکنم براتون خدا بچه هات را ببخشه یکی از یکی نازتر انشاالله خوب میشوی ولی سنگات را با شوهرت وا بکن فکر کنم ثبات شخصیت ندارد حیف جوانیت نکرده عمرت را به پاش سوزندی شما که شکر خدا خانم مستقلی هستی درک میکنم که بچه ها ومخصوصا شما نیاز به پشتیبان دارید ولی عزیزم به چه بهایی خدای ناکرده این غصه ها کار ذستت میده عزیزم برا تب دختر گلت اگر قدم به چشمم بزارید بیان مشهد یک دکتر خبره با سابقه شصت سال طبابت سراغ دارم ببریمش تشخیص او رد خور نداره با دارو زیاد این دکتر مخالف متخصص اطفال است اگر دوست داشتی بیای بگو ادرسم بدم امام رضا حاجت همه را میدهد عزیزم

ممنون از محبت شما دوست عزیزم. درست میگید و من تصمیمم رو گرفتم سختی داره اما امیدم به خداست. شما که به امام رضا نزدیکید برای ما دعا کنید. مرسی که به فکر هستین

پوپک سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 10:40 ق.ظ http://poopaksahra.blogfa.com

ای بابا

نگران نبااااااااااش من خوبم

شیوا سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 02:08 ب.ظ

عزیزمممممم!!!! واییییی بهتری الان خوشگل خانوم؟ من اول پست جدیدتو خوندم. امیدوارم همه چیز خوب پیش بره. مراقب خودت باش

مرسی شیوا جون. الان خوبم و هیجان سفر دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد